هفت نگاه مختلف در بحث تحلیل برند و شیوه برندسازی وجود دارد:
نگاه اقتصادی به تعریف برند و شیوه برندسازی
این همان نگاهی است که حسابدارها و مدیران مالی به برند دارند. برند برای آنها بخشی از دارایی های نامشهود سازمان است و در ترازنامه ظاهر می شود و وقت قیمت گذاری کسب و کار، مورد توجه قرار می گیرد.
نگاه هویتی به تعریف برند و شیوه برندسازی
از این منظر، برند بخشی از هویت کل سازمان را شکل می دهد. بنابراین، سازمان می کوشد بر اساس تعریفی که از هویت خود دارد، برندی متناسب با آن هویت را ایجاد کرده و توسعه دهد.
نگاه به برند و برندسازی از دید مصرف کننده
در این نگاه، برای تعریف برند به این مسئله توجه می شود که مصرف کننده، با دیدن و شنیدن نشانه های مرتبط با برند، چه چیزهایی برایش تداعی می شود یا اینکه چه تصویری از شما و برندتان در ذهنش نقش میبندد و چه واکنشی از خود نشان میدهد آیا از برند رضایت دارد و احساس خشنودی میکند.
نگاه به برند و برندسازی از دید شخصیت شناسی
اگر فرض کنیم یک برند مانند یک انسان است و تمام ویژگی های یک انسان را دارد، چه شخصیتِ انسانی را میتوان به آن برند نسبت داد؟
یا اجازه بدهید به شکل دیگری بیان کنیم: اگر مردم، به برند ما به عنوان یک انسان نگاه کنند، مناسب است که آن را در قالب چه شخصیتی ببینند و بشناسند؟
شخصیت های انسانی، درونگرا یا برونگرا هستند. خلاق و ریسک پذیر هستند، محافظه کار و اهل تقلید، شاد و زنده یا رسمی نیز هستند.
بعضی ها وحشی و رام نشدنی هستند یا شاید دارای شخصیتی تابع و آرام باشند هر صفتی را که به انسانی نسبت می دهیم می توانیم در مورد یک برند هم به کار ببریم.
نگاه به برند از دیدگاه رابطه شناسی و مدیریت رابطه
این نوع نگرش هم، شکل رایج دیگری از نگاه به برند و برندسازی است.
همه ی آن بحث هایی که در حوزه ی رابطه انسان ها با یکدیگر می شنویم و می خوانیم را میتوان در مورد رابطه مشتری با یک برند هم مطرح کرد.
ما انسان ها به برخی روابط به شکل تفننی نگاه می کنیم. به برخی دیگر به شکل دائمی. در برخی از رابطهها نقش حامی را داریم و در رابطههایی دیگر شکایت داریم و در جستجوی فرصت انتقام. همهی این جنس رابطهها در ارتباط انسانها با برندها هم دیده میشود.
نگاه به برند برای تعامل و ایجاد جایگاه اجتماعی
نگاه به برند و برندسازی به عنوان تکیه گاهی برای تعاملات و ایجاد جایگاه اجتماعی این هم شکل دیگری از نگاه به برند است.
گاه یک مدیر موفق، احساس میکند که باید خودکارش حتماً دارای برند خاصی باشد. برند خودروی سواری او تنها میتواند یکی از سه یا چهار برند مطرح اصلی در کشور باشد. برند پوشاك او باید از میان گرانترین یا لوکسترین برندهای جهان انتخاب شود.
بسیاری از برندهای لوکس دنیا عملاً به بخشی از فرهنگ مصرف مدیران تبدیل شده اند. طبیعی است که این شکل از برندسازی هم مانند همهی اشکال دیگر، در نهایت میتواند منافع اقتصادی بلندمدت برای مالکان برند به همراه داشته باشد.
اما طبیعتاً برندهایی میتوانند از این منافع استفاده کنند که به برند خود، نه فقط به عنوان ابزاری برای فروش بیشتر، بلکه به عنوان ابزاری برای ایجاد هویت جمعی قدرتمندتر، استفاده کنند.
به برند خود، نه فقط به عنوان ابزاری برای فروش بیشتر، بلکه به عنوان ابزاری برای ایجاد هویت جمعی قدرتمندتر، استفاده کنید.
نگاه فرهنگی به برند و برندسازی
این شکل از نگاه هم، شیوهای است که معمولاً در سطح کلان مطرح میشود و دغدغهی دولت مردان است.
وقتی از شکل کلان به بحث فرهنگ نگاه میکنیم، برند و برندسازی فراتر از معادلات ساده و اولیه کسب و کار است و کمک میکند که برخی صفات و ویژگیها، در سطح کلان به یک فرهنگ نسبت داده شود.
امروز نام سوییس برای بسیاری از ما دقت و ظرافت را تداعی میکند. شاید زمانی ساعت سوئیسی با هویت و دقت و کیفیت خود، به نام سوئیس اعتبار میداد، اما امروز روند وارونهای شکل گرفته است: این نام سوئیس است که به ساعتها اعتبار میدهد.
2 پاسخ
ممنون از شما . واقعا همونی بود که می خواستم،کامل و بدون نقص
بسیار عالی
موفق باشید